بسم رب الشهدا و الصدیقین
چندی پیش شنیدم مدیر کل امور بین الملل (م.ر.ف...)1 دفتر ریاست جمهوری که ریاست آن را (ا.ر.م!!!)2 بر عهده دارد، سگی از آل خلیفه را برای اجلاس غیر متعهد ها به کشورمان دعوت کرده اند!!!!
یک سری عکس با هم می بینیم بعد صحبت رو ادامه می دهیم...
ادامه مطلب...
برای مطالعه زندگینامه حضرت حجت، امام زمان(عج) به آدرس زیر مراجعه فرمانید.
اللهم عجل لولیک الفرج
www.heyat110.blogfa.com/post-389.aspx
در این روزگار، عده ای با استفاده از جایگاه نیک پدران و نیکان خود دست به اقداماتی می زنند که آبروی آن عزیزان را هم می برند، و هر جا هم که کم می آورند نام آنها را یدک می کشند و مسئولین ما هم که قربانشان برویم!! (انگار فقط همینها هستند که می توانند مدیریت نمایند )از خیل گناهان و تخلفات آنها مثل آب خوردنی چشم پوشی کرده و حتی در بعضی مواقع به حمایت آنها برمی خیزند. و وای بر ما که ..... و بنا نمودم بیشتر از آن مصدع وقت نگردم و نوشتارم را با نامه 71 حضرت امیر المومنین(ع) به یکی از والیانشان(که به حق عدالت را رعایت می نمود) برای خودم و شما و مسئولینی که فقط در حرف دم از اجرای عدالت علی می زنند و در عمل همراه طلحه و زبیر ها می شوند را تقدیم تان کنم.
به مُنذر پسر جارود عَبدی که در پاره ای از آنچه امام او را بر آن ولایت داده بود خیانت کرد.
اما بعد، پارسایی پدرت مرا درباره تو فریفت، و گمان کردم پیرو پدرت هستی و به راه او می روی، لیکن آنچه درباره تو به من خبر داده اند، این است که از فرمانبرداری هوایت دست برنمی داری و ذخیرتی برای آخرتت نمی گذاری. دنیای خود را آبادان می کند با ویران کردن آخرتت، و با خویشاوندنت می پیوندی به قیمت بریدن از دینت. اگر آنچه از تو به من رسیده درست باشد شتر خویش و تبار، و بند پای افزار تو از تو بهتر است؛ و آن که چون تو باشد در خور آن نیست که پاسداری مرزی را تواند یا کاری را به انجام رساند. یا رتبت او را برافرازند، یا در امانتی شریکش سازد. چون این نامه به تو رسد نزد مند بیا، ان شاء ا....
* منذر کسی است که امیرالمومنین(ع) درباره او فرمود: " از خود بینی پیوسته - به دو جانب خود می نگرد و در دو جامعه که بر تن دارد می خرامد و پیوسته بر بند کفشهای خود می دمد"
خبرگزاری فارس: اگر قرار است «بنای یادبود ننه علی» مثل «برج میلاد» اینقدر منظور معنوی و فرهنگی داشته باشد، همان بهتر که آدم برود «برج میلاد» بسازد!
ادامه مطلب...
تا چندین سال قبل برو بچه های بسیج دانشجویی بجز برنامه های مختلف خود، یک برنامه کلیدی سالانه را برای خود داشتند آنهم اردوی بازدید از مناطق جنوب و غرب کشور بود که فکر آنها را تا چند سال قبل مشغول می کرد ولی حالا یک کار مهم دیگر که ولی امر برآن مهر تایید زده است و شکوفاهی ایران اسلامی را بدنبال دارد.
در سال 79 بدستور مقام معظم رهبری برنامه مشترکی توسط جهاد سازندگی و بسیج در راستای خدمت رسانی به مردم بدون هیچگونه هیاهو برگزار شد که نتیجه گزارشهای داده شده به مقام معظم رهبری، منجر به تشکیل سازمانی به عنوان بسیج سازندگی گردید که در آن زمان دیگر جهاد سازندگی وجود نداشت چرا که این نهاد مقدس با سازمان کشاورزی ادغام گردید و عنوان جهاد کشاورزی را یدک می کشد و حالا که چندین سال از این ادغام می گذرد می بینیم که این نگاه جهادی کم رنگ شده و در بعضی جاها رنگی وجود ندارد.
اما از آن طرف این نهاد تازه نوپا «بسیج سازندگی» هر روز شکوفاتر و بارورتر شد طوری که امسال حدود دوازدهم سال این اجرای عظیم است. اما بایدها و نبایدهایی در اجرای این طرح عظیم و مهم است که هنوز آن اهداف و منویات مقام عظمای ولایت محقق نشده است.
امید است که مسئولین این همت و تلاش جوانان را بار دیگر ارج نهاده و در این تابستان نیز به کمک جوانان ارزشی وبا انگیزه بشتابند و بعضی اوقات این میزها را رها کرده و با این جوانان عزیز همراه شده که ثواب این خدمت آنها قابل محاسبه نخواهد بود . باشد که ایرانی اسلامی و آباد داشته باشیم.
چند روز قبل توفیقی دست داد که با چند نفر از دوستان جهت اجرائی اردوی جهادی در مناطق محروم به شناسایی چند روستا رفتیم که یکی از این روستاها علی رغم آب و هوای خوب ولی مظلوم از خدمت رسانی دوران سپر می کرد، روستایی با حدود 70،80 خانوار جمعیت و کمبود نیروی جوان بدلیل مهاجرت به شهر . از جاده ناهموار و کوهستانی آن که بگذریم و مدرسه بدون صندلی و تخته سیاه و شیشه در منطقه صعب العبور که در زمستان قابل رفت و آمد برای بچه های دبستانی نیست فارغ شویم. مظلومیت مسجد سوخته شده و در حال مرمت در گوشه لنز دوربین ما و وضعیت معیشت مردم و.... اما چیزی که خیلی دردناک بود حمام تعطیل شده روستا بود که بعضی که از تملک مالی بهتری برخوردار بودند به ساخت حمام در منازل روی آورده و عده ای هم باید با خجالت و یا... دست به دامن همسایه ها و آشنایان خود جهت استحمام شوند انهم بدلیل عدم امکان پرداخت هزینه سوخت که متاسفانه متولیان و مسئولین دولتی امر از اجرای حداقل خورشیدی نمودن این حمام طفره رفتنه اند را باید در بروکراسی اداری جستجو کرد که این مسئولین اگر خود را یک لحظه به جای آنها بگذارند احساسی جدای از این امر خواهند داشت . ما که شهر نشین هستیم و با کمی گرما سریعا سراغ استحمام می رویم چگونه می توان در گرمای طاقت فرسای روستا و بعد از کار کشاورزی از این کار فارغ بشویم و موارد شرعی آن که دیگر...
این را که نوشتم که بگویم از اینگونه روستاها و مناطق در این کشور غنی کمی نیستند . ولی تا کی می خواهیم اینگونه برخورد قهری با این وضعیت داشته باشیم . اگر ما همت کنیم به اندازه هزینه یک لیتر سوخت، ببینید با این هزینه چقدر فقط حمام های تعطیل شده راه اندازی می شود. منتظر یاری شما هستیم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ :
