سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

وبلاگ عطش-وکیلی پور


انحراف، اصلاح، سازندگی نامهایی آشنا در فرهنگ جامعه کنونی ما که هر چند سالی رنگ و بویی جدیدتر به خود می گیرد.

گفتارم با شماست، برادر و خواهر-آقا و خانم. آقا و خانم به ظاهر متمدن و روشنفکر و نوگرا که روزی شاید چفیه تان جانماز و سفره و خلاصه همه زندگی تان بود و حال دستمالی تاشده یا مچاله شده در گوشه صندوقچه.

با شما که روزی همسنگر این شهید و آن شهید، جلو دار این عملیات و آن عملیات، طراح این میدان و آن میدان بودید.

شمایی که در محیط جهاد اصغر رشد کردید و درخشیدید و در جهاد اکبر گاهی به ریپل زدن می افتید و گاهی هم  سرعتتان از فرمانده تان بیشتر می شود و خود حکم صادر می کنید و گاهی ...

چه شده شماها را !!؟

که به قول حاج منصور به یکباره تا سربند ز سر باز کردید رفاقت با گنه آغاز نمودید. و تابلو "یاحسین فرماندهی از آن توست" جای خود را به تابلو" جهت ورود با دفتر هماهنگ کنید"داد.

با پوشیدن خرقه ریاست و مسئولیت های دنیوی، پاکسازی میدانها از ناپاکی و ضد ارزشی را فراموش کردید و حتی جایی خود نیز به این ناپاکی ها و... اضافه کردید .

کاخ ها  را در هم کوبیدید و عمارت ها ساختید.

قرآن ناطق را رها کردید و به چند برگ کاغذ چسبیدید و از سقیفه شکوه کردید و سقیفه درست کردید.

غنیمت ولی را رها کردید و غنیمت احد را چسبیدید.

 و یا همان ساده تر بگویم، چفیه به دوش و کارت ایثارگری به جیب  و دم از منیت ها و سهم خواهی و سهام کارخانه گرفتن و.. را ندا دادید

تاریخ پر است از اینگونه رنگ عوض کردن ها و خیانت ها....

شما هر چه که باشید.

سوابق یک روز طلحه و زبیر در دوران رسول خدا(ص)  را برای خود به ارمغان آورید ولی عاقبت شان را شنیدید و شنیدیم و به قول پیر میکده عشق، مراد شهیدان میزان حال فعلی افراد است را دوباره آویزه گوشمان کنیم.

بیائید...

بیایید از این ادای تکلیف ها جهت رسیدن به منفعت ها  دوری کنیم .

بیایید ضمن نصب تابلو " رعایت حجاب الزامی است" از استخدام افراد بی حجاب نیز جلوگیری کنیم.

بیایید به جای نگاه کردم به چادر به عنوان یک کالا و یک شغل ، آن را نماد فاطمی حس کنیم.

بیایید به جای تکریم بی حجاب ها در سازمانها و ادارات، برای حجابمان و ارزشی ها یمان ارزش قائل شویم.

چقدر با اعمال و گفتارمان خون به دل علی زمانمان می کنیم.

چقدر خاموش کردن شمع علی(ع) را تعریف کردیم و شمع را برای خود برداشتیم.

چقدر داستان آهن گداخته عقیل را خواندیم و اطرافیان را در مناصب ناحق گماردیم.

چقدر از حجاب فاطمه گفتیم و همسر و فرزندانمان را طور دگر نمایاندیم.

چقدر از آرمانهای امام گفتیم و برخلافش عمل کردیم

چقدر از مدینه فاضله دم زدیم و مدینه دیگری راه انداختیم.

چقدر برای گفتن لعن اسرائیل، مبارزه کردیم و بانگ دوستی با مردم اسرائیل سردادیم

چقدر از عدالت علی (ع) گفتیم و به بی عدالتی دامن زدیم.

چقدر داد علی از  غارت خلخال های زن یهودی را خواندیم و شعار نه غزه و نه لبنان سردادیم.

چقدر از عاشورا روایت کردیم و هله هله و کف و سوت زدن را محکوم نکردیم.

چقدر لعن شمر کردیم و استادی شمر را کردیم.

چقدر قرآن خواندیم و تفسیرکردیم و قرآن سوزی و مسجد سوزی را محکوم نکردیم

چقدر از درد دل علی درون چاه گفتیم و درد دل به ناکسین بردیم.

چقدر در یادواره شهدا سخنرانی کردیم و شهید سازی را محکوم نکردیم.

چقدر فاطمیه برگزار کردیم و غصب فدک را فراموش کردیم.

چقدر برای آتش زدن در خانه علی گریسیتیم و در سوختن در مسجد و قرآن سکوت کردیم.

تا کی می خواهیم نام شیعه علی را یدک بکشیم و پیرو نفس سرکش خود باشیم.

تا کی می خواهیم با دیدن عکس شهدا، عکس آنها عمل کنیم.

تا کی می خواهیم نام علی ببریم و پیروان علی را بکوبیم.

تا کی می خواهیم  کلید ورود به بهشت را در توهین و افترا بگردیم.

تا کی می خواهیم از سقیفه بگوییم و سقیفه درست کنیم

تا کی می خواهیم ندای هل من ناصر ینصرنی امام زمانمان را فقط در کمیسیون ها و همایشها لبیک بگوییم و عذر تقصیر از میدان کارزار کنیم.

تا کی می خواهیم بانگ ما اهل کوفه نیستیم سر بدهیم و از صفین جدا شویم و جمل راه بیندازیم.

تا کی می خواهیم برای ساده زیستی فقط سخنرانی کنیم و کتاب بنویسیم و برای فراغت پایان هفته ها با ماشین های فلان مدل و ویلاهای فلان متراژ و خورشتهای چند مدله ساده زیستی را الگو کنیم.

تا کی می خواهیم دم از جانبازی بزنیم و جانبازان قطع نخاعی و ویلچری را از یاد ببریم.

تا کی می خواهیم اعمال خود را برای چند کرسی پاستور، بهارستان، بهشت و ...به ریا بکشیم و حاج عبدالله بشاگردی ها را از یاد ببریم.

تا کی می خواهیم با نام شهید درس بخوانیم، پست بگیریم، احترام و تکریم جمع کنیم و پشت به شهید کنیم.

تا کی می خواهیم با نمک انقلاب، شهرت و بزرگی بگیریم و نمکدان بشکنیم.

تا کی می خواهیم برخلاف وصیت شهداء ولی مان را تنها بگذاریم.

حال برادر و خواهر دیروزی من، و آقا و خانم امروزی بگو عضو کدامین هستی و با کی می مانی؟ با علی و دین جدش یا حزب منحرف و اصلاحی و سازندگی و...

و ولی هنوز بسیارند که به حرمت شهیدان به کسی اجازه تعدی آب و خاک این کشور اعم از داخلی و خارجی را نمی دهندو

و بگویند رهبرا! جانمان فدایت و می خوانیم دوباره نوای عادل را

ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه

آفتاب صورتت خورشید فردای همه 

   

ای دل دریایی‌ات کشتی نشینان را امید

وی نگاه روشنت فانوس دریای همه

 

ای بیان دلنشینت بارش باران نور

وی کلام آتشینت آتش نای همه

 

خنده‌های گاه‌گاهت خنده خورشید صبح

شعله لرزان آهت شمع شبهای همه

 

قامتت نخل بلند گلشن آزادگی

سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه

 

گر کسی از من نشانی از تو جوید،گویمش

خانه‌ای در کوچه باغ دل، پذیرای همه



لاله زار عشق یکدم بی گل رویت مباد

ای گل رویت بهار عالم آرای همه

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • درج شده توسط :مهدی وکیلی پور - پنج شنبه 91 آبان 4- نظرات شما [ مورد]