سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نقش صداوسیما و ارشاد و... در فضای غیراخلاقی سینما کجاست؟
چرایی حال طولانی!

داوود مرادیان نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه برنده سه جایزه‌ی فیلم کوتاه "جایزه هیات داوران نیویورک"،‌ "جایزه ویژه استعداد جوان جنوب فرانسه"، "جایزه بهترین فیلم نیویورک" در واکنش به افشاگری اخیر پرستو صالحی بازیگر سینما و تلویزیون در مورد فساد اخلاقی در میان عوامل سینمای ایران و صداوسیما در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخت.

به گزارش رجانیوز، در این نوشته آمده است:

کلیه اشاره ها بر اساس شهود عینی نگارنده است.



واقعاً نمی دانم هنوز می خواهم بنویسم یا نه. چند روزی است مدام دست بر کیبورد می برم و باز منصرف می شوم. هم زدن این لجن‌زار چه فایده ای دارد؟

نوشته دیروز
خانم صالحی که به‌واسطه سریال تب کمی می شناسمش را می بینم. باز می گویم آیا بنویسم یا...

غروب همسرم به خانه باز می گردد و عصبانی است، پوشش های بد دفاتر سینمایی اعصابش را بهم ریخته. جوراب شلواری نازک می پوشند با بلوز، سیگار بدست و بساط قهقهه... تصمیم می گیرم بنویسم. باز پشیمان می شوم و باز تصمیم می گیرم بنویسم. اما علت این‌همه تردید در چیست؟ آیا همه چیز آن‌طوری است که خانم صالحی می گویند؟ ریشه فساد فقط در پس دوربین‌هاست؟ یا آن‌طور که بیضایی می گوید در پول؟ یا مساله کمی می تواند عمیق تر باشد؟


1- سینما بیشتر فساد انگیز است یا سیما؟


اول باید به این سؤال پاسخ بدهیم. در طول سال ممکن است حدود 90 فیلم کمتر یا بیشتر در سینمای ایران تولید شود. از این 90 فیلم، بخشی از آنها تولیدات نفتی و دولتی است که دغدغه بازگشت پول ندارند و بخشی نیز با نگاه به گیشه امیدوارانه تولید می شود. عمده‌ی این آثار نیازمند حضور چند بازیگر چهره گران‌قیمت سینمایی و تعدادی بازیگر تلویزیونی هستند. در نتیجه نقش هایی بسیار گذرا باقی می مانند که بستری است برای ورود چند چهره جوان. البته در این میان، بعضی فیلم‌ها نیز ممکن است با پول مانکن های ثروتمند تولید شوند که با توجه به شکست اسلاف‌شان برای اینها نیز امیدی باقی نمی ماند. اما در سیما وضع دیگر است. وقتی فقط 102 فیلم در سیمای استان‌ها تولید شده است، یعنی زمینه هم برای بروز استعدادها مهیاتر می شود و هم برای سوء استفاده. اما این سوء استفاده ها عمدتاً به چه صورتی است؟


1- دائمی بودن (تقریبی) تیم‌های سریال سازی، تهیه کننده ها و تیم های فیلم‌برداری و... این حاشیه امن سبب شده است تا فضا برای پیشنهاد "حال طولانی" برای عده ای از تهیه کنندگان و بخشی از عوامل پشت صحنه هموار شود تا جایی که در صحنه‌ی یکی از کارهای مثلاً ارزشی شنیده می شود که کار به...


2- در صدا و سیما اگر قصد کارمند شدن داشته باشید، چند بار گزینش می شوید. اگر با شلوار دو رنگ بروید، راه‌تان نمی دهند و چنان سخت گیریی هست که از خود می پرسی برای من کارمند ساده ای که قرار است فقط چند کلید بزنم یا چند ورق جابجا کنم، وضع آن‌قدر سخت است برای برنامه سازان اوضاع چگونه است؟ اما وقتی وارد عرصه تولید می شوید، ماجرا را دیگر گونه می بینید. سر صحنه‌ی تولیدات سیما چند نفر نماز می خوانند؟ چند نفر روزه خواری آشکار نمی کنند؟ وضع پوشش خانم‌ها چطور است؟ وضع اختلاط ها چگونه است؟ آیا حراست سازمان پاسخی برای این‌همه وضع افتضاح در فضاهای تولیدی دارد؟ چرا هیچ گزینشی روی نویسندگان، کارگردانان، مدیران فیلمبرداری، تهیه کنندگان و... صورت نمی گیرد و هیچ تحقیق میدانی وجود ندارد؟ وقتی عملاً سینما مفهومی در جامعه 80 میلیونی نداشته و سر جمع در بهترین حالت، یک هشتادم جمعیت مخاطب دارد و هنگامه ترک‌تازی تلویزیون است، چرا چه کسی بر سلامت دفاتر طرف حساب تلویزیون نظارت ندارد؟ چرا باید در بعضی دفاتری که برای مناسبت‌های حضرات معصومین کار سفارشی می سازد، علناً روزه خواری صورت بگیرد؟ وقتی عوامل دفاتر از منشی ها تا دستیاران و بازیگران و... کارشان به جوراب شلواری نازک و بلوز و اختلاط‌های بی در و پیکر می کشد و باز سفارشات‌شان سر جا می ماند و آقای تهیه کننده هنوز تولید دارد، چه جایی برای گشت ارشاد در خیابان وجود خواهد داشت؟ چطور می شود به دخترکی که در سیما برایش الگو سازی شده است، بگویید شبیه الگویت زندگی نکن؟


3- هنجار سازی فکر نشده. سال‌هاست که صدا و سیما برای پر کردن آنتن خود به تقلید از برنامه های غربی روی آورده و بازیگران تلویزیون و سینما را می آورند تا برای مردم سخنرانی کنند! به خاطر دارم در نوجوانی به یکی‌شان حب زیادی داشتم تا آنکه وی را دیدم که در ملأ عام از روابط جنسی‌اش می گفت و این بازیگر مندرس هر بار که به دستشویی می رفت، آنجا را برای مردم عادی و مؤمن یک شهر کوچک که به عشق دیدن آقای بازیگر به پشت صحنه امده یا سیاهی لشگر شده بودند، قبر علامه... می نامید. العیاذ بالله و چنین موجودی می شود استاد! می شود هنجار و این هنجار سازی بی حساب و کتاب و عشق دیده شدن، شهره شدن، سیل جوان تهرانی و شهرستانی را روانه آموزشگاه های سینمایی می کند. اینها البته به‌جز آن دسته‌ی خوش شانسی هستند که توانسته اند به دانشگاه هنر راه بیابند و حماسه پر افتخار جشنواره فیلم نهال را بیافرینند! حماسه ای که دانشجویان دغدغه های‌شان را بدون سانسور روی پرده می آورم و باید حتماً بگویم چه دغدغه هایی؟


4- وزارت ارشاد کجاست؟ وضع آموزشگاه های گریم و بازیگری را از نزدیک دیده اید؟ تا به حال سر زده سرکی کشیده اید؟ به خاطر دارم که برای فرار از وضعیت آموزشگاه های گریم، برای فیلم داستان جنگ در سال 88 به دانشگاه... رفتم، برای انتخاب چهره پرداز و اعطای فرصت به جوانان. راهنمایی شدم تا به اتاق گریم بروم. وارد شدم از حجاب باز چنان یکه خوردم که عقب آمدم و پوزش خواهانه یا الله یا الله گویان خانم‌ها را خبر کردم. اما صدایی مردانه از انتهای اتاق گفت: بیا تو! راحت باش! و این‌همه راحتی البته جنبه آموزشی داشت و هنرجویان محترم درحال آموختن کشیدن دایره روی لپ‌های خود بودند و استاد مو از پشت گره زده‌ی روشن‌فکر نظارت می کرد! آموزش عالی کجاست؟ چرا کسی بر نحوه پذیرش دانشجو در دانشگاه های پولی نظارتی ندارد؟ دانشجوی دختر شهرستانی که به سختی می تواند شهریه اش را بدهد، برای تأمین الباقی هزینه هایش از مسکن تا تیپ هنری (که خیلی مهم است) به چه راهی باید متوسل شود؟ البته کسی تردیدی ندارد که بخشی از این فساد به خاطر خود افراد نیز هست. وقتی خانواده درست بالای سر فرزندان قرار نداشته باشند و آرایش‌ها و اختلاط‌ها آن‌چنانی شد، پیشنهادهای این‌چنینی هم بسیار می شود اما حداقل نهادهای دولتی با نظارتی کارا می توانند از این آسیب‌ها کم کنند.


به هر حال تا زمانی که برنامه‌ی مدون و پی‌گیرانه ای در صدا و سیما وجود نداشته باشد، صدها برابر بیش از مشاهده‌هایی که بنده نقل کردم، دیگران دیده و خواهند دید که به‌طور حرفه ای کارشان سینمای داستانی است.



  • کلمات کلیدی : هنر
  • درج شده توسط :مهدی وکیلی پور - شنبه 91 فروردین 19- نظرات شما [ مورد]